این اعلام عمومی هم البته وقتی در قالب شبکههای اجتماعی قرار میگیرد، ناگزیر باید تن بدهد به ویژگیهای این شبکهها؛ قضاوت در مورد نویسنده و محتوای نوشتهاش، اولین و پررنگترین واکنشی است که در این شبکهها صورت میگیرد و واکنش و قضاوت در مورد کاربرانی که دست به قضاوت زدهاند هم در مرحله بعد از راه میرسد.
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران در این باره می گوید:
اما واقعیت این است که تمام آنچه دربارهاش حرف میزنیم به عنوان عوامل ریسک شناخته میشوند و هیچ کدام قطعیت ندارند.
یکی از مثالهایی که در همین زمینه خیلی مطرح شد ماجرای آقای دکتر نجفی است که چطور این فرد یکبار و به روایتی دو بار پیش از این اقدام به خودکشی داشته و چطور هیچ خدمات روانشناسی دریافت نکرده؟ در چنین مواقعی این دوستان و آشنایان و نزدیکان هستند که باید اینها را بشناسند و ببینند و به نوعی دست به مداخله بزنند.
وقتی در مورد دوستان و آشنایان حرف میزنیم یعنی همه آدمها و این یعنی سواد سلامت روان جامعه بالا برود.
من با یک مورد مشابه در زمانی که فیسبوک هوادار زیادی داشت برخورد کردم. یک نوجوانی در فیسبوک نوشتهای در صفحهاش منتشر کرد و بعد یکی از دوستان مجازیاش که در امریکا زندگی میکرد و در واقع فقط از همین طریق یکدیگر را میشناختند، خواهر این پسر نوجوان را پیدا کرده بود و پیغام داده بود که چنین نوشتهای خوانده و احساس خطر کرده، دقیقا همین پیغام جان آن نوجوان را نجات داد، چون همان روز و بعد از نوشتن این پیغام اقدام به خودکشی کرده بود اما خانوادهاش به موقع به او رسیدند.
از روی این نشانه ها میتوان به این پی برد که یک آدم احتیاج به مراقبت بیشتری دارد. واقعیت این است که قهرمانکردن فرد و حتی صحبت کردن در مورد شیوه خودکشی او این احتمال را بالا میبرد.