شاید یکى از پرکاربردترین واژههاى روانشناسى که بین مردم استفاده مىشود، واژه «اعتماد به نفس» باشد و چه بسا در بسیارى موارد نیز کاربرد اشتباه دارد. در ابتدا بهتر است تفاوت بین «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» را بشناسیم. «عزت نفس» به معناى احساس ارزشمندى نسبت به خویش است و اینکه چه مقدار خویش را ارزشمند و دوست داشتنى میدانیم و «اعتماد به نفس» به معناى اعتماد داشتن به خویش است، اعتماد به توانمندىها و قابلیتهاى اجرایى خویش.
عزت نفس یک مفهوم درونى، به معناى عزیز و با عزت شمردن خویش است، بدون هیچ پیش شرطى؛ در حالى که اعتماد به نفس یک مفهوم کم و بیش وابسته به بیرون نیز هست و به معناى اعتماد و اطمینان و اقتدار بیرونى و از عهده کارى برآمدن است. «عزت نفس» شبیه امکانات داخلى منزل و احساسى است که ساکنان منزل دارند و میزان رضایت و رفاه حاصله از آن امکانات، اما «اعتماد به نفس» یعنى نما و نمایش بیرونى ساختمان که واکنش رهگذران را نیز برخواهد انگیخت.
عزت نفس ارتباط با درونىترین مؤلفههاى فرد دارد و اعتماد به نفس به دنبال تأیید از بیرون نیز هست. به همین جهت یکى از دلایل و مشخصههاى افراد خودشیفته، احساس شدید حقارت درونى است. یعنى فرد خود شیفته با وجود اینکه به نظر مى رسد نماى بیرونى مناسبى دارد و حتى به نظر مى رسد داراى اعتماد به نفس افراطى است، اما از نداشتن ارزشمندى درونى و حس حقارت رنج میبرد و عزت نفس ندارد.
از طرفى «اعتماد به نفس» روى پایهاى اساسى به نام «عزت نفس» قرار میگیرد و به صورت سالم به هم همبسته هستند، اما ممکن است همانند نباشند. از منظر روانشناسى ژرف، کودک عزت نفس را از مادر و اعتماد به نفس را از پدر خواهد گرفت.
در واقع مادر، مسؤول درون و احساس ارزشمندى و پدر، مسؤول بیرون و قابلیتها خواهد بود. همچنان که در زندگى نیز مادر مسؤول امور داخلى خانه و پدر مسؤول امور خارجى خانه است.
کودکانى که زیر سایه تربیتى مادرانى ناظم صفت، سختگیر، ایرادگیر و سرزن شگر قد میکشند و بزرگ مىشوند، عزت نفس در آن ها قد نمیکشد و دچار عقده مادر خواهند شد که یکى از بارزترین مشخصات این کودکان در بزرگسالى نداشتن رضایت و احساس خوشبختى در زندگى است.
همچنین کودکانى که زیر سایه پدران منتقد، زورگو، بشدت ملایم و بى اقتدار، تحقیر کننده، تهدید کننده و تنبیه کننده قد میکشند و بزرگ مىشوند، اعتماد به نفس در آن ها قد نمىکشد و یکى از بارزترین مشخصات این کودکان در بزرگسالى احساس بیعرضگى، ناتوانى و ترسو بودن است.