برای این که بدانید چه رفتارهایی از سوی پدر و مادرها در زندگی زناشویی ، مداخله آمیزند از چند روان شناس که در این زمینه مطالعه کردهاند و تجربه دارند پرس و جو کردهایم.
این روانشناسها توصیههای کارشناسی مفیدی برای شما دارند که اگر میخواهید رابطه زناشوییتان را از دخالتهای خانوادهها نجات دهید خوب است مطلب زیر را بخوانید و به نکات آن توجه کنید.
حالت دیگری را فرض کنید که یک دختر جوان از دوران کودکی عادت کرده است که مدام از پدرش هدیه دریافت کند و اکنون هم انتظار دارد مردی که به زندگیاش وارد شده، عشق خود را فقط به همین طریق به او نشان بدهد و هیچ زبان دیگری در ابراز عشق را نمیشناسد و قبول ندارد.
طبیعی است که به احتمال زیاد مرد مقابل این زن چنین فکر نمیکند و در نتیجه رابطهشان تقریبا نابود خواهد شد؛ بنابراین توصیهی ما به شما این است که هر چند نمیتوانستید به عنوان یک کودک، شیوه تاثیر پذیریتان از والدینتان را تغییر دهید، اما اکنون به عنوان یک بزرگسال و فرد بالغ میتوانید نسبت به آن آگاه باشید و تصمیم بگیرید چگونه رابطهای سالم، قوی و منطقی برقرار کنید.
هر زمان که پدر یا مادر سراغ همسر فرزند خود یا خانواده او میروند تا در مورد مسئلهای که در رابطه آنها به وجود آمده نظر بدهند، حریمها را زیر پا گذاشتهاند. اگر والدین هر گونه نگرانی در مورد زندگی مشترک فرزند خود دارند باید این مسئله را فقط با فرزند خود مطرح نمایند، نه همسر فرزندشان.
هر چند این کاملا طبیعی است که پدر و مادر، توصیههایی به فرزند خود بکنند، اما فراتر از این رفتن صحیح نیست. در یک رابطه زناشویی، فقط خود زوجین باید برای تقویت و بهبود رابطه خود تلاش کنند، نه والدینشان. پدر یا مادر ممکن است قصد خوبی از پند و اندرز دادن داشته باشند، اما باز هم این کار، آسیب زننده است و سبب ناراحتی میشود.
اگر احساس میکنید والدین همسر شما بیش از حد در زندگی شما دخالت میکنند، در موردش با همسرتان حرف بزنید، اگر این مشکل را مطرح نکنید، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
این اصلا بد نیست که یک مرد یا زن، رابطهای صمیمی و گرم با مادرش داشته باشد، اما اگر این ارتباطِ بیش از حد نزدیک، تبدیل به وابستگی شود و در زندگی زناشویی، اختلال ایجاد کند، هر اتفاقی میتواند بیفتد.
بدترین حالت این است که مرد، بیش از اندازه به مادرش وابسته باشد (بچه ننه باشد) و مادر نیز احساس کند باید با عروسش رقابت کند! چنین مادری به جای اینکه پسرش را تشویق کند که به زندگی مشترکش رسیدگی و رابطهشان را تقویت کند، عروسش را تهدیدی برای رابطه مادر و فرزندی خودشان تلقی میکند.
وقتی یک مادر تا این حد در زندگی مشترک فرزندش داخل میشود، نه تنها مزاحمت آمیز است بلکه بسیار ناخوشایند است. این وابستگی بیش از حد در رابطه پدر و دختری هم میتواند وجود داشته باشد. چنین رابطههای زناشویی نهایتا به شکست ختم خواهند شد.
این اتفاقی است که وقتی افراد از فرهنگها، طبقات اجتماعی ویا مذهبهای متفاوت با هم ازدواج میکنند روی میدهد. متاسفانه بعضی از خانوادهها، تعصب و پافشاری بر باورها را حق خود میدانند و این مسئله را بر زندگی فرزندان خود نیز به شدت اعمال میکنند.
البته منظور ما این نیست که همه ازدواجهایی که بین دو فرهنگ و نژاد و … متفاوت روی میدهند محکوم به نابودیاند و موفق نیستند. شاید در برخی موارد، انعطاف طرفین به خوبی هم صورت بگیرد و هیچ مسئلهای از این بابت کام زن و شوهر را تلخ نکند. مهم این است که پیش از ازدواج این موضوع را به خوبی بررسی و حل و فصل کنید.
خیلی مهم است که پدر و مادر بار مشکلات خود را بر دوش فرزندان نگذارند و به رابطه آنها آسیب و تنش وارد نکنند. چون ممکن است فرزندشان احساس کند وظیفه دارد کنار پدر و مادرش باشد و در حل مسائلشان به آنها کمک کند و حتی ممکن است این نیاز را بیشتر از نیاز همسرش به خودش بداند.
اگر پدر و مادر شما دچار اختلاف شدهاند، شما باید بتوانید راهی برای ایجاد تعادل در زندگیتان بیابید و مسائل والدینتان را از زندگی خودتان جدا کنید. نیازی نیست با پدر و مادرتان قطع ارتباط کنید، بلکه باید بتوانید تفاوت میان این دو رابطه را به خوبی مشخص کنید. اگر رابطه پدر و مادرتان با شکست روبرو شده، دلیل ندارد رابطه شما و همسرتان نیز چنین سرانجامی پیدا کند.
مثلا اگر والدین همسر شما مدام به همسرتان پول بدهند و سعی کنند با کمکهای مالی، فرزندشان دوباره به آنها پناه ببرد، یعنی به طریقی، کنترل زندگی شما را به دست میگیرند.
پول، راهی بزرگ برای دخالت پدر و مادرهاست، که البته بیشتر اوقات این کمک به قصد بدی انجام نمیشود، اما گاهی این اتفاق میافتد. پدر شما به شما پولی میدهد و میگوید: «تا زمانی که من از تو حمایت مالی میکنم، باید همان کاری را بکنی که من میگویم».
دخالتهای مالی میتوانند منجر به انواع دیگر دخالت نیز شوند و بر زندگی شما به عنوان یک زوج اثر بگذارند. تا زمانی که همسر شما از پدر و مادرش پول میگیرد، ناچارا مجبور است تمام انتخابها و تصمیمهای زندگیتان را با آنها درمیان بگذارد.
بهترین و فوریترین راه حل برای این مسئله این است که راهی پیدا کنید تا بتوانید بدون کمک والدینتان روی پای خودتان بایستید. شما چه بخواهید و چه نخواهید رابطهی زناشویی و زندگی مشترکتان مستقیما و عمیقا تحت تاثیر مسائل مالی و اقتصادیتان است. شما نباید خودتان را در وضعیتی قرار دهید که همیشه مدیون والدین خودتان یا والدین همسر خود باشید. خودکفایی، کلید استقلال شماست.
این اتفاق مخصوصا برای زن و شوهرهایی که با خانوادهی یکی از آنها زندگی میکنند بیشتر هم میتواند روی بدهد. شاید روزی به نظرتان برسد تحت هیچ شرایطی نمیتوانید یک روز، بدون هیچ مزاحمی با همسرتان تنها باشید. زمانهایی که اصلا انتظارش را ندارید سروکلهشان پیدا میشود و حتی ممکن است برنامههایتان بهم بخورد.
کارشناسان میگویند پدر و مادرهایی که بیش از اندازه حمایت گرند، مدام نگران فرزندشان هستند، و حتی ممکن است احساس کنند باید مدام مراقب باشند اتفاق بدی در زندگی مشترک فرزندشان نیفتد. به هر حال دلیل نگرانی و حمایت و … هر چه که باشد، دخالت آمیز است و میتواند به رابطه آسیب بزند. ا
مثلا شاید شما فکر کنید باید تعطیلات را با همسرتان بگذرانید، اما والدین همسر شما ممکن است اصرار داشته باشند فرزندشان تمام تعطیلات را نزد آنها باشد.
برای یک زوج، تعطیلات میتواند فرصتی برای تقویت ارتباط و تجربههای جدید باشد، اما اگر جدا از هم تعطیلات را سپری کنند یا مدام در تنش و کشمکش بابت خواستههای خانوادهها باشند، این فرصت را از دست خواهند داد.
طبیعی و درست این است که همسران با هم در کنار خانوادههایشان وقت بگذرانند، و اگر والدین همسر شما اصرار دارند همسر شما به تنهایی در کنارشان باشد، یک زنگ خطر جدی است. چون نشان میدهد شما را نپذیرفتهاند و جزئی از خانوادهی خود محسوب نمیکنند. چنین چیزی مطمئنا بحثهای پرتنش و جدی میان شما و همسرتان ایجاد خواهد کرد.
پیش از اینکه نسبت به والدین همسر خود حس بدی پیدا کنید، لحظهای مکث کنید و به این فکر کنید که آنها حتی ممکن است ندانند شما را به چه دردسری انداختهاند. ممکن است آنها اینطور تصور میکنند که رفتارشان کاملا طبیعی است. آنها واقعا قصد بدی ندارند و نمیخواهند مزاحمتی برای شما ایجاد کنند.ضمنا موضوع فقط پدر و مادر همسرتان نیستند؛ همسر شما نیز ممکن است شدیدا عادت کرده باشد که در هر زمینهای از زندگیاش، پدر و مادرش را نیز وارد کند و او نیز حتی شاید نداند که این رفتار او برای زندگی زناشوییاش مشکل ساز است؛ بنابراین چیزی که به نظر شما عجیب و نادرست و مضر میرسد، حتی به ذهن همسرتان خطور هم نمیکند که ممکن است مسئله ساز باشد.
شما باید بدانید پدر و مادر شما تا چه اندازه مجازند به زندگی شما وارد شوند. حریمهای درست در خانوادهها باعث میشود روابط بهتری میان افراد برقرار باشد و بچهها نیز این اصول را یاد بگیرند و در زندگی آینده خود به کار ببرند.
اگر نسبت به دخالت والدین همسر خود در زندگی مشترک خود تردید دارید از خودتان بپرسید، آیا همسر شما بابت هر چیزی پدر و مادرش را خبردار میکند و آنها را درگیر هر مسئلهی کوچکی در زندگیتان میکند؟
1 دیدگاه
عالی بود